کد مطلب:41798
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:31
چگونه طالوت به پادشاهي بني اسرائيل رسيد؟
قوم يهود كه در زير سلطه فرعونيان، ضيعف و ناتوان شده بودند، بر اثر رهبريهاي خردمندانه موسي(ع) از آن وضع اسفانگيز نجات يافته و به قدرت و عظمت رسيدند. خداوند به بركت اين پيامبر نعمتهاي فراواني به آنها بخشيده كه از جمله صندوق عهد بود. قوم يهود با حمل اين صندوق در جلو لشگر يكنوع اطمينان خاطر و توانائي روحي پيدا ميكردند و اين قدرت و عظمت تا مدتي بعد از موسي(ع) ادامه داشت، ولي همين پيروزيها و نعمتها كم كم باعث غرور آنها شد و تن به قانون شكني دادند، سرانجام به دست فلسطينيان شكست خورده و قدرت و نفوذ خويش را همراه صندوق عهد از دست دادند، بدنبال آن چنان دچار پراكندگي و اختلاف شدند كه در برابر كوچكترين دشمنان قدرت دفاع نداشتند تا جائي كه دشمنان، گروه كثيري از آنها را از سرزمين خود بيرون راندند و حتي فرزندان آنها را به اسارت گرفتند.
اين وضع سالهائي ادامه داشت تا آنكه خداوند پيامبري بنام «اشموئيل» را براي نجات و ارشاد آنها برانگيخت، آنها نيز از ظلم و جور دشمنان به تنگ آمده بودند و دنبال پناهگاهي ميگشتند، گرد او اجتماع كردند، و از او خواستند رهبر و اميري براي آنها انتخاب كند تا همگي تحت فرمان و هدايت او، يك دل و يك رأي، با دشمنان نبرد كنند، تا عزت از دست رفته را باز يابند.
«اشموئيل» كه به روحيات و سست همتي آنان بخوبي آشنا بود در جواب گفت از آن بيم دارم كه چون فرمان جهاد در رسد از دستور امير و رهبر خود سرپيچي كنيد و از مقابله و پيكار با دشمن شانه خالي نمائيد.
آنها گفتند چگونه ممكن است ما از فرمان امير سرباز زنيم و از انجام وظيفه دريغ نمائيم، در حالي كه دشمن، ما را از وطن خود بيرون رانده و سرزمينهاي ما را اشغال نموده و فرزندان ما را به اسارت برده است.
اشموئيل ديد كه جمعيت با تشخيص درد به سراغ طبيب آمدهاند و گويا رمز عقبماندگي خود را درك كردهاند، بدرگاه خداوند روي آورده و خواسته قوم را به پيشگاه وي عرضه داشت به او وحي شد كه «طالوت» را به پادشاهي ايشان برگزيدم.
اشموئيل عرض كرد خداوندا من هنوز طالوت را نديده و نميشناسم، وحي آمد ما او را بجانب تو خواهيم فرستاد، هنگاميكه او نزد تو آمد فرماندهي سپاه را باو واگذار و پرچم جهاد بدست وي بسپار!
طالوت مردي بلند قامت و تنومند و خوشاندام بود اعصابي محكم و نيرومند داشت و از نظر قواي روحي نيز بسيار زيرك و دانشمند و با تدبير بود، و بعضي علت انتخاب نام «طالوت» را براي وي همان طول قامت او ميدانند، ولي با اين همه شهرتي نداشت و با پدرش در يكي از دهكدهها در ساحل رودخانهاي ميزيست و چهارپايان پدر را به چرا ميبرد، و كشاورزي ميكرد.
روزي بعضي از چهارپايان او، در بيابان گم شدند، طالوت به افتاق يكي از دوستان خود جستجوي آنها در اطراف رودخانه به گردش درآمد، اين وضع تا چند روز ادامه يافت تا اينكه به نزديك شهر «صوف» رسيدند.
دوست وي گفت ما اكنون به سرزمين «صوف» شهر «اشموئيل» پيامبر رسيدهايم، بيا نزد وي رويم شايد در پرتو وحي و فروغ رأي او به گم شده خويش راه يابيم، هنگامي كه وارد شهر شدند، با «اشموئيل» برخورد كردند.
همين كه چشمان اشموئيل و طالوت به يكديگر افتاد ميان دلهاي آنان آشنائي برقرار شد، اشموئيل از همان لحظه طالوت را شناخت و دانست كه اين جوان همان است كه از طرف خداوند براي فرماندهي جمعيت تعيين شده هنگامي كه طالوت سرگذشت خود را براي اشموئيل شرح داد او گفت اما چهارپايان، هماكنون در راه دهكده رو به باغستان پدرت روانه هستند و از ناحيه آنها نگران مباش، ولي من تو را براي كار بسيار بزرگتر از آن دعوت ميكنم، خداوند تو را مأمور نجات بني اسرائيل ساخته است.
طالوت نخست از اين پيشنهاد تعجب كرد و سپس با خوشوقتي آن را پذيرفت، اشموئيل به قوم خود گفت
خداوند طالوت را به فرماندهي شما برگزيده، و لازم است همگي از وي پيروي نمائيد، بنابراين خود را براي جهاد در برابر دشمن آماده سازيد.
بني اسرائيل كه براي فرمانده و رئيس لشگر امتيازاتي از نظر نسب و ثروت لازم ميدانستند و هيچكدام را در طالوت نميديدند، در برابر اين انتصاب سخت به حيرت افتادند، زيرا به عقيده آنها وي نه از خاندان «لاوي» بود كه سابقه نبوّت داشتند، و نه از خاندان «يوسف» و «يهودا» كه داراي سابقه حكومت بودند، بلكه از خاندان «بنيامين» گمنام بود، و از نظر مالي نيز تهيدست بود، لذا به عنوان اعتراض گفتند او چگونه ميتواند بر ما حكومت كند، و ما از او سزاوارتريم؟!.
اشموئيل كه آنان را سخت در اشتباه ميديد گفت خداوند، او را بر شما امير قرار داده و شايستگي فرمانده و رهبر به نيروي جسمي و قدرت روحي است كه هر دو به اندازه كافي در طالوت هست، و از اين نظر بر شما برتري دارد. ولي آنها نشانهاي كه دليل بر اين انتخاب از ناحيه خدا باشد مطالبه كردند!
اشموئيل گفت نشانه آن اين است كه، تابوت (صندوق عهد) كه از يادگارهاي مهم انبياء بني اسرائيل است و مايه دلگرمي و اطمينان شما در جنگها بوده در حالي كه جمعي از فرشتگان آن را حمل مينمايند بسوي شما باز ميگردد، و چيزي نگذشت كه صندوق عهد بر آنها ظاهر شد، آنها با ديدن اين نشانه فرماندهي طالوت را پذيرفتند.
قصه هاي قرآن
حضرت آيت الله مكارم شيرازي
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.